کار


یه فایل اکسل توی گوگل درایو ساختم و اسمش رو گذاشتم Job applications توش پر اسم شرکت‌های بزرگ و کوچیک توی اروپاست و بیشترشم شمال اروپا، هرروز واسه یکیش اپلای می‌کنم و همون روز روی یکی دیگش خط قرمز می‌کشم که ریجکت شدی رفت، هر روز یه ایمیل ریجکتی نگیرم اصلا ناراحت می‌شم اما کم نمی‌ارم مثل این بچه زرتق‌ها گیر سه پیچ دادم که قبولم کنن.
ایمیل ریجکتی‌ها رو از برم یعنی از دور که می‌بینم می‌دونم که این ریجکتیه دلیلشم خیلی ساده است چون تا حالا ایمیل قبولی نگرفتم! البته چرا واسه دوتا شرکت رفتم دور یک چهارم اما خوب به تیم ملی اسپانیا خوردم و شوت شدم بازم. اما حالا این هم اتاقیای نروژی در دانشگاه ماشالله از یه سال قبل کارشون پیدا کردن و قراردادم نوشتن رفته. ما موندیم و حوضمون.

آدم‌های دور برمون رو که قبول می‌کنن ادم اصلا نمی‌تونه یه معیار مهم حیاتی در بیاره که ببینه چرا اینا قبول شدن اما چرا سابقه کارو زبان اون کشور موارد اصلیش که جفتشو من ندارم. اینجا شرکت‌های هر ترم دو سه تا career fair برگزار می‌کنن که توش شرکتا استند می‌زارن و عموما آدم‌های HR میان در مورد شرکت معظمشون حرف می‌زنن ولی اینا هیچ فایده‌ای نداره غیر از اینکه اسم شرکت رو در می‌اری. هر ترم هم کلی شرکت میان در مورد خودشون ارائه می‌دن (جدول) یه شام پر پرپیمون می‌دن که دانشجو‌ها بیان چون هیچ دلیل دیگه‌ای برای رفتن نیست و خودشون هم اینو می‌دونن و توی یه دیالوگ جالب وسط شام، یکی از این کارکنان منابع انسانی اون شرکت از دانشجو پرسید خوب تو واسه شام اومدی یا واسه کار؟! حتی توی سایت نوشته که این شرکت چه شامی می‌ده، حالا من اغراق می‌کنم اما خوب همین است ولا غیر. و حتی اگر شامی چیزی نده تقریبا ادم‌های خیلی کمی می‌رن.