متن بلند!

بارها شده كه اطرافيانم (يا حتي خودم!) غر طولاني بودن متني رو در روزنامه، كتاب يا شبكه هاي اجتماعي ميزنن. يا اينكه طولاني بودن يه متني باعث شده تا فرد طرفش نره حتي در بعضي موادر منت خوانده شدن متن طولاني رو بر سر نويسنده ميكوبن كه ما خونديمش اگرچه طولاني بود. فارغ از اينكه وقت هر كس ارزشمنده براي خودش و يك نوشته بايد به صورت مفيد منظور خودش رو برسونه غر زدن در اين باب رو نميفهمم و اشتباه ميدونم. 
حتي توي يه ويدويي از محمود دولت آبادي گلايه كرده بودن كه چرا متن رمان كليدرش اين قدر طولانيه! كه جواب هم داده بود چطور مثلا رمان در جستجوی زمان از دست رفته پروست طولاني انگي بهش نيست اما...
رويكدر تنبلي موابانه ما حتي به نظرم در خيلي موادر باعث ميشه تا نويسنده دست به يه خود سانسوري بزنه چرا كه ممكنه مخاطبش تحمل خوندن متن طولاني رو نداشته باشه، حالا اينكه چرا من مخاطب همچين سليقه اي پيدا كردم شايد در سرعت زندگي كنونيمون داشته باشه اما هرچي هست بايد تصحيحش كرد (کنم).

کتاب - مکتب در فرآیند تکامل: نظری بر تطور مبانی فکری تشیع در سه قرن نخستین

کتاب "مکتب درفرآیند تکامل" به پایان رسوندم کتابی که نوشته سید حسین مدرسی طباطبائی است و ترجمه هاشم ایزد پناه. کتاب جنجال برانگیزی که باعث شده اکبر گنجی با برداشت از این کتاب برخی از اعتقادات شیعی رو کار شیعیان خوانده اگرچه خود نویسنده چنین برداشتی رو اشتباه دانسته. موضوع کتاب در مورد تاریخ فکری شیعه و به خصوص موضوع امامت در طی حضور امامان میپردازه.
کتاب 392 صفحه ای در نگاه اول پرحجم میاد اما یک سوم کتاب صرف ضمائم و منابع شده که این مطلب توانایی نویسنده رو در تحقیق نشون میده و اگرچه این مطلب خود خارج از نقد نبوده: علی اشرف فتحی در وبلاگش مینویسد:
" نویسنده درباره نحوه استفاده از نقل‌های تاریخی و روایی و مبنای گزینش این روایات تاریخی و دینی هیچ توضیحی ارائه نداده و به نظر می‌رسد که دقت چندانی در گزینش این روایات و منقولات به کار نبرده است. به گونه‌ای که خواننده حس می‌کند در حال مطالعه مجموعه‌ای شبیه بحارالانوار است که همه روایات و منقولات ضعیف و معتبر در کنار هم قرار داده شده و هیچ پژوهشی درباره سند این روایات و میزان دلالت آنها انجام نشده است."
انتقاد دیگری به کتاب وارد است مبنی بر اینکه ترجمه کتاب و نثر نویسنده باعث شده تا منظور اصلی بیان نشود و باعث برداشت های نا به جایی از کتاب شده.
خلاصه ای از کتاب را از سایت بی بی سی میتونید بخونید و همینطوری فایلی که خلاصه کتاب رو داره.نقدهای زیادی به کتاب وارد شده مانند:
"اولین اشکالى که بر این کتاب مى‏کنند برخورد گزینشى با تاریخ و روایات در چارچوب پیش‏فرض‏هاى اثبات نشده هست. دوم انتساب ناصحیح طرح عصمت به هشام‏بن‏حکم به استناد نوشته‏اى از مادلونگ که او خود به پیروى از اشعرى در مقالات الاسلامیین ادعا کرده است. سوم محدود سازى نمایندگان ائمه به جمع آورى وجوه شرعى و انحصار رد و تأیید امام به این مقوله است که اگر در جایى امام از کسى تأیید کرده‏است یا کسى را رد کرده‏است ظاهرا نویسنده ادعا کرده که رد و تأیید امام صرفا در مقوله امور مالى است نه به طور کلى و کامل.
انتقاد چهارم بحث ولایت تکوینى و انتساب آن به غلو و اندیشه انحرافى است یا بحث محوریت ائمه در نظام هستى که منتقدین مى‏گویند ایشان به درستى فهم نکرده و بیان نکرده‏است و دیگر اثر پذیرى شیعه از غلو و تفویض در علم غیب، اعجاز، شهادت در اذان و مقولات دیگرى که نویسنده در این کتاب ادعا مى‏کند و منتقدین از این زاویه به او انتقاد مى‏کنند. اینها تقریبا کلان‏ترین انتقاداتى است که بر نویسنده شده است."


در کل نقد های کتاب رو در لینک های زیر میشه خواند. پیشنهاد میکنم اگر کتاب رو خوندید وقت بزارید و نقد ها رو هم مطالعه کنید.
http://goo.gl/7SMiEl
http://goo.gl/oamTKw
http://goo.gl/M5hcOV
http://goo.gl/MFwpQq
http://goo.gl/82QdGf

حس حلزون

حس حلزون رو دارم، در این دوسال اخیر در این کشور بار پنجمه که دارم جابجا میشم، بار به کول و ازین خونه به یه خونه دیگه. حالا هم شهرم رو عوض کردم، شهر کوچکی نزدیک پایتخت.  هم خونه دوستی شدم. زندگی راحت نمیگذره اما راه خودش رو پیدا میکنه و بین پستی بلندی ها جایی هم برای ما میزاره. لعنتی فقط هم توی پستی ها.

جدیدا به خاطر وجود اوقات زیادی برای فکر کردن، که واسه خودش معضلی شده، به آدم های اطرافم فکر میکنم و با عرض تاسف گاهی اوقات پیشرفتشون واسه من حسادت برانگیزه، کاری که قبلا مادرم هر بار با مثال زدن آدم های مختلف در اطراف برای میکرد حالا خودم برای خودم به صورت کاملا داوطلبانه و نفرت انگیز انجامش میدم. دیگه نیازیم نیست که تویه یه قریه باهم زندگی کنید تا اوضاع زندگی اطرافیان به گوشتان برسد، کافیه یه تب جدید در اینترنت باز کنید و تاپ... نمو رو به رشد آدم ها واستون اسکرول میشه.

ای کم شده وفای تو این نیز بگذرد                          و ا فزون شده جفای تو این نیز بگذرد
زین بیش نیک بود به من بنده رای تو                       گر بد شدست رای تو این نیز بگذرد
گر هست بی گناه دل زار مستمند                              در محنت و بلای تو این نیز بگذرد
وصل تو کی بود نظر دلگشای تو                             گر نیست دلگشای تو این نیز بگذرد
گر دوری از هوای من و هست روز و شب                    جای دگر هوای تو این نیز بگذرد
بگذشت آن زمانه که بودم سزای تو                              اکنون نیم سزای تو این نیز بگذرد
گر سر گشتی تو از من و خواهی که نگذرم                      گرد در سرای تو این نیز بگذرد