بی‌طرفیِ نم‌دار

یادم است که در گروهی در مورد یک طرفه بودن رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ایران (داخل ایران که...) صحبت کردیم. اول اینکه منظورم از رسانه‌های فارسی زبان خارج از ایران منظورم: بی‌بی‌سی فارسی، رادیو فردا، صدای آمریکا و ... است و در مورد یک طرفه بودن، منظورم این است که فقط اخبار و گزارش‌های مورد نظر سیاست‌ها خودشون رو منتشر کردن است که خوب فکر کنم خلاف اصول روزنامه‌نگاری باید باشد.
یکی ازین مواردی که به نظر می‌آید با سیاست‌های این خبرگزاری‌ها مخالف است "دینداری" است. به طور کلی اخبار مرتبط با دین را در صورتی منتشر می‌شود که یا بگویند دین جالب نیست و یا خدایی وجود ندارد. مثل این اخبار:

حکم نهایی استیون هاوکینگ: خدایی در کار نیست از رادیو فردا - سال ۲۰۱۶
نظرسنجی: ۵۴ درصد از مردم حجاب را چادر نمی‌دانند از رادیو فردا -  سال ۲۰۱۶
هوکینگ: خلقت بدون خدا هم ممکن است از بی‌بی‌سی فارسی - سال ۲۰۱۰

خوب سوال این است که آیا اندیشمندان دیگر در حوزه‌های مختلف "خار" دارند که نظرشان سریعا منتشر نمیشود؟ یا نظرسنجی‌های دیگر و گزارش‌های رسانه‌های داخل و خارج از ایران که برخلاف این جریان است از دید این رسانه‌ها پاک شده؟ یا اینکه چون هاوکینگ نیستند نظرشان بی‌ارزش است؟
نمونه‌ای که چند روز پیش به خواندنش پرداختم و البته قدیمی است (مربوط به سال ۲۰۱۲) در مورد جراح مغز و اعصابی است به نام  که به کما میرود و در این وضعیت به عالمی که به قول خودش بهشتی بوده سیر میکند. قسمت‌هایی از متن که جالب بودند:
It exists, and what I saw and learned there has placed me quite literally in a new world: a world where we are much more than our brains and bodies, and where death is not the end of consciousness but rather a chapter in a vast, and incalculably positive, journey. 
در اینجا هم میگوید که چرا چیزهایی که در طی این هفت روز احساس کرده با تجربیات افراد قبلی که این شرایط را داشتند فرق میکنه:
But as far as I know, no one before me has ever traveled to this dimension (a) while their cortex was completely shut down, and (b) while their body was under minute medical observation, as mine was for the full seven days of my coma.
و یا این پاراگراف:
Today many believe that the living spiritual truths of religion have lost their power, and that science, not faith, is the road to truth. Before my experience I strongly suspected that this was the case myself.
But I now understand that such a view is far too simple. The plain fact is that the materialist picture of the body and brain as the producers, rather than the vehicles, of human consciousness is doomed. In its place a new view of mind and body will emerge, and in fact is emerging already. This view is scientific and spiritual in equal measure and will value what the greatest scientists of history themselves always valued above all: truth.
این مقاله در نیوزویک چاپ شده و نویسندش هم آدم کمی نبوده پس چرا این موارد چاپ نمیشن، پس چرا اگرهم گزارشی در این رسانه‌ها چاپ میشه در نقد دینه؟ 
تازه این در مورد موضوع دین بود که بی‌طرفی را رعایت نمیکنند، سیاست، که دیگر کره لقمه‌هایشان شده!
*این را هم ذکر کنم که چرا نقد اینان بسیار نیاز است، چراکه این رسانه‌ها ادعای سنگینی بر بی‌طرفی دارند و همین طور هم غالب مخاطب‌هایشان با جان و دل "گوش" هستند.
*موارد مورب شده بعدا اضافه شده است.

بلای قلم نوین: تلگرام و اینستاگرام

داشتم فکر میکردم که قبل از وبلاگ چی بوده و شاید روزنامه یا مجله اما مطمئنم شبکه های اجتماعی بعد از وبلاگ ها بودن که کمر وبلاگ و وبلاگ نویسی رو شکستن.
اما حالا به خاطر محدویت ها و فیلترینگ ایران حالا جاشون رو دادن به تلگرام و اینستاگرام!!! واقعا آخه.
مثلا باید محل انتشار تحلیل ها سیاسی و اجتماعی افراد مختلف تلگرام باشه، برنامه ای که قرار بوده پیغام های کوتاه، ضروری یا غیرضروری در اون رد و بدل شه حالا تبدیل شده به محل فروش، محل تحلیل های سیاسی، اخبار، داستان گویی یا حتی دانلود فیلم. یعنی کاربرد یک برنامه از پهنا ترک خورد.
یا مثلا مدتی که ایران بودم میدیدم همه با اینستاگرام کاراشون رو انجام میدن، دستشویی هم بخوان برن با اینستاگرام میرن.
این خیلی بده که به دلیل نبودن رسانه های آزاد و فیلترینگ و برای اینکه یک تحلیلگر تحلیلش رو به مخاطبش برسونه از برنامه هایی مثل تلگرام و ... استفاده کنه. دیگه در مورد نامناسب بودن این برنامه ها برای این کارها توضیح ندم.
یادمه یک معلم خوب علوم داشتم که هنوزم باهاش در ارتباطم به لطف همین ها که دارم فحششون میدم، اون موقع ها که تازه موبایل اومده بود، میگفت "چرا اینقدر باهاش حرف میزنن، این یک وسیله برای تماس های ضروریه نه مکالمات طولانی."
خلاصه الان آدم های زیاد، خوب و دوست داشتنی در تلگرام هستن که بخوام باهاشون صحبت کنم اما این طرز مکالمه رو با یک دقیقه مکالمه حضوری یا خوندن در مجله و روزنامه و کتاب یا وبلاگ و سایت عوض نمیکنم.

دو ژانر

دو ژانر فیلم هست که همیشه برایم جالب بوده و سعی کردم فیلم‌های پیرامون این موضوعات رو ببینم. البته فیلم‌های مورد علاقم الزاما از بین این دو ژانر نیست!

  • سرقت Heist film: فیلم‌هایی که با موضوع سرقت هستند و در مورد تیم سارقان، برنامه‌ریزی، چگونگی سرقت از بانک یا دزدی مهمی و نحوه فرار آنها است. این فیلم‌ها خلاقیت نویسندگی بالایی دارن و هربار نویسنده یا نویسندگان روش نوینی برای دزدی به کار میبرن. و نکته جالب این که در اکثر موارد دزدها آدم‌های خوبی هستند و پلیس‌ها احمق و نقش منفی را برعهده دارند. از معروفترین نمونه‌ها Heat و Inside man و Dog Day Afternoon است. و خوب نکته همیشه خوب ماجرا این است که همیشه دزدها با سلامت بیرون نمی‌آیند.
  • بقاء Survival film: فیلم‌هایی که در آن شخص یا اشخاصی در مکان یا سرزمینی گم شده و یا دچار مشکلات غیرقابل پیش‌بینی‌ای میشوند و برای زنده ماندن تلاش می‌کنند. این فیلم‌ها گاهی چندش‌آورشده اما از دوست داشتنی‌ترین ژانرهای مورد علاقه من بودن: بقاء و تلاش برای زنده ماندن در شرایط بد و قیمت‌های پرداخت شده برای زنده ماندن. زیباترین‌هایی که در این ژانر دیدم:The Grey، 127 Hours ، Cast Away و All Is Lost بودن.
برای دیدن لیستی از هر کدوم ازین ژانر‌ها در ویکی‌پدیا یا سایت IMDB جستجو کنید و لیست بلند بالایی از هر کدام دیده میشه. این دوتا ژانر بیشتر برام ارزش سرگرمی رو دارن اما درس‌های خوبی دارن برای فیلم‌بین‌ها. در ضمن فیلم دیدن و بعدش در مورد فیلم و دیالوگ‌های بعدش در نت جستجونکردن فایده نداره. به طور مثال الان یک ساله که میخوام در مورد فیلم The Grey با یکی صحبت کنم.
پ.ن. ببخشید که فقط فیلم‌های هالیوودی رو معرفی کردم.
پ.ن. گول ریت سایت IMDB رو نخورید زیرا الزاما نشان‌دهنده خوبی یا بدی فیلم نیست.