فیلم ماجرای نیمروز در این سینمایی که سالی یکی دوتا فیلم دندان گیر بیرون میدهد، نعمتی بود. به نظر من از فیلم قبلی مهدویان بهتر بود، اگرچه ادامه دادن فیلم سازی در این سبک و تصویربرداری شاید از علاقه مخاطب بکاهد. اما علت اینکه در مورد این فیلم مینویسم خوب بودن فیلم نیست بلکه دیدن فیلم در مورد وقایع سال ۶۰ است. وقایعی که تا به الان فقط و فقط بلندگوی غیردولتی داشته و هیچ وقت دولتیان قصد بیان روایت خود از آن دهه را نداشتهاند یا حداقل با این کیفیت را نداشتهاند. اگرچه فیلم را “دولتی” دانستن شاید درست نباشد اما منظور فیلم چیزی بیشتر از این نیست. قصهای که با کیفیت خوبی از دید حکومت دهه ۶۰ به صورت نادری بر پرده سینماها میرود. موضوع تابویی که هرکس نمیباید در مورد آن فیلم بسازد و قاعدتا هرآنچه در این فیلم میبینیم مورد تایید روایت جمهوری اسلامی است. فیلم در توجیه اقدامات حکومت در آن تاریخ است. آنجا که مسعود یعنی بازجو مهربان اوین سعی در مسامحه با زندانیان میکند اما منافقین برادر او را به شکل فجیعی میکشند. یا صحنه آخر که حامد به دختر لبخند میزند اما او شلیک میکند (کمی کلیشهای). توجیهی که منطقی میآید اما همه داستان را عنوان نمیکند.
به شخصه خوشحالم که در مورد این واقعه (فاجعه!)
تاریخی فیلمی میسازند که میتوان نمایش داد. اگرچه باید توقع داشت که روایت دیگر
طرف ماجرا را هم شنید. برای من روایت طرف دیگر ماجرا، یعنی نه منافقین (و سازمانهای
دیگر) بلکه کسانی که درگیر اعدامها و زندانهای دهه ۶۰ شده بودند بیشتر به گوش
خورده بود، از اخبار، گزارشها و فیلمها و غیره. اما دیدن رذالتهای و حملات
تروریستی گروههای مسلح هم نیاز بود. آن هم زمانیکه که کشور درگیر جنگ بوده. هیچ جای
بخششی برای خیانتکارانی که در حین جنگ به هموطن خود حمله میکنند نیست. آن هم
ترور کسانیکه میتوانستند خط مشی جمهوری اسلامی را از آن بلبشویی که الان است نجات
دهند.
به هر جهت آن دهه نه نیاز به فیلم باکیفیت بلکه
دادگاهی عادلانه و مجریانی بیطرف دارد چرا که خونهایی ریخته شده که نمیبایست
ریخته میشد، در هر دو جناح! پ.ن. ۱ عباس، نفوذی در اطلاعات سپاه باید با دماغ عمل کرده ظاهر میشد؟ اینقدر کلیشهای و لوس؟
پ.ن. ۲ بازی دادن به جواد عزتی آنهم در نقشی به این جدیت اصلا جالب نبود، عزتی سابقه کار طنز دارد و آدم از همان بدو فیلم میخواهد بزند زیر خنده که شاید دارد شوخی میکند.