روشنایی زیاد!

عکس از پنجره خانه جدید است. بعد از تصمیم دو نفره برای تعویض خانه، حالا باید معضلاتش هم حل شود. پنجره پرده ضخیم ندارد تا جلوی روشنایی لاینقطع شب را بگیرد. حالا طول روز دارد مثل بند تنبان کش می آید. و من بدخواب و شب کار را به عزا نشانده. چاره ای نیست جز اینکه هرچیزی دم دست است را برای ورود نور آزار دهنده و بی موقع استفاده کنم. پتوی پلنگی ایده آل نیست اما از سر بیخوابی باید آویزان شود. اما باز هم نور از لا به لای درز پلنگی ها میزند داخل.
ایمیل هم زدم مسئول خوابگاه ها، اما در بروکراسی نفرت آوری ایمیل گم شده.
راه حل سوم چشم بند بود. اما، اما چشم بند برای پولداران داخل سریال هاست که از سر خوردن پول مردم خوابشان نمیبرد. چه به من این چیزها. اما یک شب امتحان کردم. بازم هم صبح پا شدم حس همان پولداران داخل سریال های ایرانی افتادم که تنها مشکلاشان خواب شبشان است.
و البته مشکل بزرگیست، مخصوصا اگر متمول نباشی و باز هم خوابت نبرد. درد عجیبیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

لطف کردی